به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

نظر یادت نره --------------- از صفحات بعدی هم دیدن فرمایید ---------------------- نظر یادت نره

اس ام اس

پیشاپیش آغاز مانور جنگ جهانی سوم

و شبیه سازی انفجار های قاره ای

و آزمایش بمب های اتمی

بر تو مسئول ویژه برگزاری مراسم مبارک !

-----------------------------------------------------

ایرانیان شب سرد را به آتش می کشند به امید روزهای گرم و نیک

بهارتان همچون آتش اهورایی

چهار شنبه سوریتان خجسته و نکو . . .

-----------------------------------------------------------

چهارشنبه سوري نزديکه. يه وقت نري از رو آتيش بپري آخه تجربه ثابت کرده اگه خر بپره رو آتيش رم ميکنه...
------------------------------------------------------

ما امسال میخوایم واسه چهارشنبه سوری یکی از پرایدامونو آتیش بزنیم ، تازه شاید پوست پسته هامو بریزیم توی آتیش که بیشتر گُر بگیره …
الان متوجه سطح اقتصادی ما شدید یا بیشتر مسئله رو بشکافم ؟؟؟

--------------------------------------------------------

با تمام دلم...
برای سلامتی مردم سرزمینم.
«چهارشنبه ی آخر»
هلهله، ترقه و آتش
مردم کوچه ها همه خوشحال
نم نمک بوی عید می آمد
آخرین چهارشنبه ی سال
***
بچه ها گرم شیطنت با هم
دور آتش چه خوب رقصیدند
وحشت اما به جانشان افتاد
لحظه ی انفجار را دیدند
***
شعله های حریص و سوزنده
داده بود اختیار خود از دست
صورت کوچکی پر از خون شد
چشم معصوم کودکی را بست
***
مادر از دردِ کودکش می سوخت
چهره اش داشت می فرسود
از نگاهش ستاره می افتاد
آتش این بار توی قلبش بود...

00000000000000000000000000000000000000000000000

برای دیدن عکس چهارشنبه سوری طنز ادامه مطلب را بزنید

 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 744 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت: 22:44


 

رهایم کرده ای ...من هم رهایت میکنم


 

رفته روزگاری که گفتم جان را فدایت میکنم


 

بی وفا گر رفته ای حسابت با خداست


 

تو برو اما باز من دعایت میکنم


 

نه دگر شادم نه غمگینم دگر


 

بی هدف من این نفس ها را هدایت میکنم


 

تو همان برگی که ز چشم درخت افتادی


 

دگر عشقی نیست از خاطراتم من جدایت میکنم


 

آبرویم برده ای تو...باشد برو دخلی نیست...


 

خورشید یک وَر نمی تابد...من هم رو سیایت می کنم..


 

زندگیم داده ای بر باد هان کور نیستم....


 

هر کجا باشی روزگاری من فنایت میکنم

شاعر رها(م.ج) ....

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 833 تاريخ : يکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت: 21:26

تست جالب احساسی هستید یا منطقی؟

به ادامه مطلب برید

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 699 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1392 ساعت: 18:11

مطالب زیبا درباره زبان انگلیسی

حتما ببینید

در ادامه مطلب

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 647 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1392 ساعت: 18:04

سلام

امروز یکی از معلم های خوبم آقای میر کوچکی دبیر زبان انگلیسی می خواد از وبم بازدید کنه

آقای میر کوچکی یکی از دبیران خوبه که واقعا در سوم راهنمایی به روش بسیار خوبی درس داده و از او متشکرم 

خداشاهده نمی خوام ازش تعریف الکی کنم (همون پاچه خواری)ولی یک معلم بسیار مهربانه

.............

البته تمام معلم ها خوبن اما آقای میرکوچکی _ حجازی (علوم)_ فرزام(حرفه و فن ) _ حسنوند(ریاضی) _ همایون فر(تاریخ و جغرافی)_ و ... عالی اند.

شما هم اسم معلمی که دوسش دارید را در قسمت کامنت بذارید

 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 755 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1392 ساعت: 18:22

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 650 تاريخ : جمعه 23 اسفند 1392 ساعت: 19:31

آقا یه سوال از اینایی که سریال ستایش 2 رو میبینین :

 

این که ستایش میگه شوهرش (طاهر) 23 سال پیش تو زلزله ی رودبار مُرده یه دروغ باحاله..

میدونی چرا؟



.

.

.

.

.

.

چون نازگل (دختر بزرگ ستایش )الان دقیقا 23 سالشه ...

یعنی طبق دروغ ستایش وقتی طاهر مرد... ناز گل تو شکم مامانش بود و اصلا باباشو ندید

پس این محمد ( پسر ستایش که سه سال از ناز گل کوچیک تره )

دقیقا از کجا اومده؟؟؟

-------------------------------------------


14f54285f3f7df7a818dcadd98df4fef-425

اخه این چه کاریه مردم می کنن

علی یه هنرمنده

--------------

---------------------------------------------------------

 

پسر آدم که قاتل بود

پسر نوح هم که با بدان بنشست و دودمانش به باد رفت

ابراهیم که می خواست پسرشو بکشه

پسرای یعقوبم که یکی شون آدم بود بقیه شارلاتان :|

این حاصل تربیت پیغمبرا بود

بعد از بابای ِ من چه انتظاری دارین ؟؟؟ !

------------------------------------------------------

 

عــایــا میدانستید فرق بین نارنگی و پرتقال چیه؟

 


 

.

 

.

 

.

 


 

نارنگی شلوار کُردی میپوشه ولی پرتقال ساپورت ... :|

 


 


 

جون من اطلاعات عمومی رو کیف کردی؟ ... :)

 


 

گنجینه اطلاعات نایابم ... :)

 

------------------------------------------------------

مسئولان ناسا اعلام كردند ار فراز كره زمين فقط دو خط دراز مشاهده ميشود:
1-ديوار بزرگ چين
2-صف طولاني ايراني ها براي گرفتن سبد كالا

 

----------------------------------------عکسهای طنز و دیدنی (50 عکس)

عکسهای طنز و دیدنی (50 عکس)
عکسهای طنز و دیدنی (50 عکس)




---------------

 

 

 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 681 تاريخ : جمعه 23 اسفند 1392 ساعت: 19:28


عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید
 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 682 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 3:23

t30wluvexftdi17o6r8.jpg

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 640 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 3:16

این روزها


اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو


یک کلمه است :


" آخـــــــی "

cfmk084b5gx58tovn778.jpg

رفتنـــ بهــانه نمیـــ خواهــد ؛

بهـانهــ های مانـدنـــ که تمـامـــ شــود

کــافـیستــ ــ ـ
 
wypgnv2kbo8n2qoys2te.jpg

سَـرَم و میـچسـبونـم بـهتـ

بـآ همـه ی وجـودم بـو میکــشـمـ ـت..

ریـه هـآم پـر میـشـه از تـو!

6mev0k8t907fsl6qasi5.jpg

قند لبانت؛

نمک گیرم کرد!

نميدانم فشارم بالاست يا قندم!
 
aaf9gn39jxq09zu7gv1.jpg

تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ...

تو شدی "سنگ" و من هنوز "صبورم

0rpijw0mw996cpdio3.jpg

 عکســـــت را نگــــاه میکنــــم  آخ کــــه ایــــن عکـــس  پیـــر نمیشـــود

 امــــــا ،  پیـــــــرم میکنــــد


ss3ctjr3nl22bv9hghy.jpg

 باران که می زنـد،   هـمه چیز تازه می شود   حتّی داغِ نبودن ِتـــــــــو . . .

-----------------------------------------------------9f3uymibqqu385o53lfd.jpg-----------------------------------------------------------------------

 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 638 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 3:10


بخدا راسته

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 618 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 3:05

اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم

حالا که سهم من نشدی کم بیاورم

دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم

تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم

میخواستم که چشم تو را شاعری کنم

امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم

دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل

می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم

یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....

میخواستم  برای  تــــو  مریـــــم  بیاورم؟

حتی قرار بود که من ابر باشم و

باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم

کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من

اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم

                 ......

اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم

باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم

حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم

عمراً  دوباره  رو  به  جهنّـــــم  بیاورم

خود را عوض کنم و برایت به هر طریق

از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم

بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت

یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟

-----------------------------------------------

 

کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید

کسی تنهایی مارا نمی گرید


دلم در حسرت یک دست

دلم در حسرت یک دوست


دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست

و اما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی

کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق مهمان میکند ما را

بگو ای دوست

بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی

تو حتی روزهای تلخ نامردی

نگاهت التیام دستهایت را دریغ از ما نمیکردی

من امشب با تمام خاطراتم با تو هم خواهم گفت

من امشب با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت

من امشب دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد

همان دریا که میگفتی

که بغض شکوه هایم از گلویش موج خیزش زخم برمیداشت

بگو ای دوست بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

 

کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی
-----------------------------------------------------

نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم

دارم می میرم از اینکه تو رفتی و نمی میرم

 

نمی دونی تو این روزا چقدر یاد تو می افتم

ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم

 

کجا باید برم بی تو، تویی که قدّ ِ دنیامی

که هر جایی رو می بینم نبینم پیش چشمامی

 

برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه

آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه

 

نمی دونم تو این برزخ کی از این درد می میرم

نمی دونم چرا یک شب فراموشی نمی گیرم

 

شعر و متن های عاشقانه و بسیار زیبا

منُ اینجا بکُش وقتی قراره تازه رویا شی

اگه تا آخر دنیا قراره تو دلم باشی....

--------------------------------------------------------------

 

 
میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

نمیشه که تو باشی من و من عاشقت نباشیم
فاصله را معنا کن با کتابی که زبانش آمدن است …
دست بر دیوار سیمانی بکش لمس قلب من به همین آسانی است …
بیراهه ای که به کوچه ی عشق می رسید اشتباه نبود راه را اشتباه آمده بودم پشیمان نیستم!
راهنما شده ام …. ‌

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتی اگر به دیده رویا ببینیم

من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینم

شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست
آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟

این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند
با این همه مخواه که تنها ببینیم

مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم

یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینیم

شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم

از : محمد علی بهمنی

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

از : کاظم بهمنی

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

خواب و خیالنازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬

دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است…

و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم !

شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛

میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود

فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم

احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم

چیزهایی مثل ِِ

آینده

رفتن

ماندن

حالا اما اندیشه ای نیست برای به واژه آوردن..

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

کسی را می‌خواهم، نمی‌یابمش

می‌سازمش روی تصویر تو

و تو با یک کلمه فرو می‌ریزی‌اش

تو هم کسی می‌خواهی، نمی‌یابیش

می‌سازی‌اش روی تصویر من

و من نیز با یک کلمه …

اصلا بیا چیز دیگری نسازیم

و تن به زیبایی ابهام بسپاریم

فراموش شویم در آن‌چه هست

روی چمن‌های هم دراز بکشیم

به نیلوفرهامان فرصت پیچش بدهیم

بگذار دست‌هایم در آغوش راز شناور شوند

رویای عشق در همین حوالی مبهم درد است شاید!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

تمام راهها را بسوی جاده ی تنهایی می پویم

و در اضطراب گلبوته های جدایی ,

چشمانم را بسوی صداقت پروانه های شهر عشق , آذین می بندم .

به تو فکر می کنم که چگونه در گلزار وجودم , آشیان کردی

و بر تاروپود تنم حروف عشق را ترنم نمودی .

پس باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت
هنوز در من شمعی روشن است .

و من…

در انتهای غروب , نگاهم را بسوی مشرق چشمانت دوخته ام

تا مگر بازتاب صداقتمان در دستان

تو تجلی کند ….!!!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تودریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
وسعی می کنم مثل دریا باشم
فراموش کنم سن… که به دلم زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت.

چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم.

چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام.

چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ.

چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم.

چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است………

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …


 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 697 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 2:55

 

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور

کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای

لرزان گفت : بله خانم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم

دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو

 

سیاه و پاره نکن ؟ ها؟فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی

 

بی انظباطش باهاش صحبت کنم ))

دخترک چانه لرزانش را جمع کرد …بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :

خانوم …مادم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن … اونوقت

میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد …اونوقت میشه

 برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه … اونوقت …

اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم

رو پاک نکنم و توش بنویسم …

اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم …

معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …

و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد ...

 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 535 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت: 23:22

 

بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم … دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم... !

آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم

11556074118236205531 اگه تو هم دلت گرفته بیا(از دستش ندید!)+عکس

 بــه هـــرکــس مـــی گـــویـــم “تـــــو

بـــه خـــودش مــیــگـــیــرد. . .!

امـــا نـــمـــی دانــــــد کــــــه

هــیـــچ کــس بـــرای مـن

تـــــــو

نـــمــی شـــود... !

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بابا نان ندارد

چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.

معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت:

بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد.

کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت:

اقااجازه!چرادروغ می گویید؟

…معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟

همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد.

پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد.

سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد.

معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت:

بابانان نداد،بابانیامد،بابازیرباران رفت وهرگزنیامد!...


به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 587 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 2:42

تصاویر زیبا از طبیعت شهرستان درود ...تصاویر: دورود پایتخت طبیعت ایراندریاچه گهر، زیباترین دریاچه آب شیرین ...... دورود؛ استان لرستان؛ عکس از آنوبانینیبرای دیدین بقیه عکس ها روی بیشتر ...طبیعت زیبای لرستان شهرستان دورود

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 580 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 14:12

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 549 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 14:18

پیش بینی می کنم امسال...

سال نو می آید و من پیش بینی می کنم

مشکلات امسال از مردم گریزان می شود

حل شده چون هرچه مشکل بوده در ایران زمین

همت ما صرف مشکل های توران می شود

چون سراسر، جای جای کشور آبادان شده

عزممان معطوف کشورهای ویران می شود

ما برای حل مشکل در جهان آماده ایم

هر خری یکسال با ما باشد انسان می شود!

از جهان با ما رکود اقتصادی می رود

وضع بازار جهان با ما به سامان می شود

پیش بینی می کنم علم مدیریت دگر

بی گمان در کار ما امسال حیران می شود

گوی سبقت در رفاه از اهل عالم می بریم

الغرض دیگر بهشت عالم «ایران» می شود

پیش بینی می کنم یارانه ها را می دهند

پول، مثل کاه در کشور فراوان می شود

هر چه نرخ برق و گاز و قیمت بنزین و نفت

بیشتر بالا رود، اجناس ارزان می شود

پیش بینی می کنم امسال هم مانند قبل

نفت، خرج مردم مظلوم «لبنان» می شود

«چین» به ایران می فرستد هرچه بُنجُل ساخته

«روسیه» هر روز از حرفش پشیمان می شود

قصد قطع رابطه با «انگلستان» می کنیم

بعد از این اقدام ما ایران  گلستان می شود

جز اروپا و جهانِ غرب و شرق آسیا

باقی عالم تماماً اهل ایمان می شود

از «کومور» تا کشور عظمای «بورکینافاسو»

سوی کشورهای عالم رفتن آسان می شود

پیش بینی می کنم در سال نو هر کشوری

دشمنی با ما کند وضعش پریشان می شود

پیش بینی می کنم معتاد و بنگی هرچه هست

ترک خواهد کرد و جان می گیرد و خان می شود

پیش بینی می کنم تعداد دانشجویمان

توی دانشگاه بیش از توی زندان می شود

هرچه دانشجو و استاد است توبه می کند

یکصدا حرف تمامی "بعله قربان" می شود

دلنوازان، نازنازان، پولداران، می روند

دور دور ِ خنده های بینوایان می شود

پیش بینی می کنم این پیش بینی های من

جان تو سال دگر "تا حد امکان" می شود.

------------------------------------------

صبح هر روز مادرم غُر زد

خواهرم هِی به من تلنگر زد

 

که بيا زن بگير آدم شو

فارغ از غصّه‌های عالم شو

 

که بيا زن بگير پير شدی

بی‌نهايت بهانه‌گير شدی

 

زن نداری، عبوس و غمگينی

زندگی را سياه می‌بينی

 

زن بگيری هميشه کيفوری

از غم و غصّه تا ابد دوری

 

آسمان رنگ تازه می‌گيرد

از تو دنيا اجازه می‌گيرد

 

شاه داماد می‌شوی پسرم

پادشاهی کن، ای تو تاج سرم

 

هر چه تلخیست می‌شود شيرين

يک نباتیست که... بيا و ببين...

 

زندگانيت می‌شود روشن

ناگهان از شرار ِ تابش ِزن

 

می‌کند روشن از خودش، شب تار

جان تو مثل نور لامپِ هزار!

 

کاملاً روبراه خواهی شد

مثل خورشيد و ماه خواهی شد

 

سر و وضعت رديف... جنتلمن

صاف و صوف و اتو کشيده... خَفَن

 

جمع خواهی شد از خيابان‌ها

از سر کوچه‌ها و ميدان‌ها

 

خانه‌ات توی «کوچه‌ی خوشبخت»

مثل خانی نشسته‌ای بر تخت!

 

***

الغرض گفت و گفت... خامم کرد

عاقبت خر شدم... حرامم کرد

 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 539 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 3:39

از زندگی

بویی نبرده اند

گل های قالی.

------------------------------------

 

شب سردیست دلم دیدۀ تر می خواهد

دل آشفتۀ من از تو خبر می خواهد

قهوه و شعر و خیال تو و این باد خنک

باز لبخند بزن قهوه شکر می خواهد

امشب آبستنم از تو غزلی شور انگیز

باخبر باش که این طفل پدر می خواهد

غارتم کرده ای و خنده کنان می گویی

صید دل از کف یک سنگ هنر می خواهد

ترس در جام دلم ریخت، در این راه اگر

یادم آمد سفر عشق جگر می خواهد

 

------------------------------------------------------

یک بار در این تلاطم تکراری

برخیز و فنا کن این شب زنگاری

تا کی چو هیون دست و پا در بند

پیوسته به زیر بار تن بیگاری؟


 

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 543 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 3:26

http://niloblog.com/allup/images/sf9i2vy3zpwildt0f.jpg

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 563 تاريخ : چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت: 23:00

 

طرفدارای شاهین بیاین اینجاsharrrr.blogsky.com/

یا اینجاsharrrrrrrrrr.blogsky.com/

به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه...
ما را در سایت به نام انسانیت که زیبا ترین رسمه دنبال می کنید

برچسب : شاهین عاشقتم, نویسنده : مهران ساکی mehransaki2 بازدید : 665 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1392 ساعت: 18:19

نظر سنجی

شما علاقه مند به کدام خواننده هستید؟

خبرنامه